بدون عنوان
طبق قرار هر هفته دوشنبه ها که بابا و دوستانمون میریم ولنجک این هفته دوشنبه (5 خرداد) در حالی که آماده شده بودیم تصمیم گرفتیم بریم مسافرت خونه مامان جون و باباجون. یکساعت قبل از حرکت تصمیم گرفتیم و من سریع چمدان خودم و کوروش رو آماده کردم و ساعت 3 حرکت کردیم. وبه مامان جون خبر دادیم که شب میرسیم پیشتون. روز سه شنبه مبعث بود و تعطیلی. شب ساعت 10 رسیدیم . بخاطر تولد بابابزرگ و اومدن خاله عاطفه و نرگس از اهواز قرار شد که تا هفته آینده با کوروش بمونیم. 12 خرداد تولد بابابزرگ بود . شبی که همه رسیدن جشن گرفتیم.و چند روز بعد هم جشن تولد کیارش بود که مامان بزرگ قول داده بود خونه خودش یک جشن ساده برای کیارش بگیره . بعد از تولدکیارش شب ...
نویسنده :
آزاده
13:35